چلاق آینیشمان

کتاب «چلاق آینیشمان» نمایشنامه ای به قلم مارتین مک دونا، نمایشنامه نویس و فیلمنامه نویس معروف ایرلندی است. این نمایشنامه درباره پسر جوانی به نام بیلی کلاون است که در جزیره ای در ایرلند به نام آینیشمان زندگی می کند. بیلی که مادرزاد لنگ به دنیا آمده، سودای رهایی از جزیره ای را دارد که ساکنینش همیشه او را با پسوند «چلاق» صدا کرده اند. او به صورت اتفاقی متوجه می شود که در شهری نزدیک به جزیره آینیشمان، مستندساز معروفی به نام رابرت فلاهرتی در تدارک فیلمی مستند است و قرار است کارگردان، بازیگرانش را از میان مردم جزیره انتخاب کند. همین موضوع بهانه ای برای سفر بیلی می شود. بیلی می خواهد هر طور شده از شهری که او را به اسم «بیلی چلاق» می شناسند، فرار کند. بیلی تصمیم می گیرد با دختری به نام هلن که مانند خودش از مردم جزیره خسته شده، برای دیدن فلاهرتی از آینیشمان خارج شود.
برادر هلن، بیلی و هلن را به جزیره همسایه که فلاهرتی آنجاست می برد و چند روز بعد هلن و برادرش، بدون بیلی به آینیشمان برمی گردند. برادر هلن به عمه های بیلی که وظیفه سرپرستی او را برعهده دارند اطلاع می دهد که بیلی از طرف گروه فیلمبرداری برای تست فیلمی درباره پسری فلج به آمریکا برده شده است. او نامه بیلی را به آنها می دهد که در آن بیلی ادعا می کند اگر برای عمه ها نامه نمی نویسد فقط به این دلیل است که خوشحال است و سخت کار می کند. مدتی می گذرد و دیگر خبری از بیلی نمی شود و عمه های او فکر می کنند که بیلی مرده است اما نمایش فیلمی در کلیسای جزیره آینیشمان پایان دیگری را برای نمایشنامه و سرگذشت بیلی رقم می زند.

نقد و بررسی‌ها

هنوز بررسی‌ای ثبت نشده است.

اولین کسی باشید که دیدگاهی می نویسد “چلاق آینیشمان”
پیمایش به بالا